قصر سیاه 2

صفا · 10:54 1400/04/11

امد و یک اسپری از کیفش دراورد

زبان .....:

 

 

 

اه این خون چقدر بد مزه است اه اه

 

 

 

..2 :دارین اینقدر حرس نخور (کاتی :بالاخره فهمیدیم اسمش چیه. من :ببند دهنو)

 

 

 

از زبان مری:

 

 

 

یک اسپری از کیفش در اورد و گفت

 

 

 

بوستیه :سلام بچه ها

 

 

 

ما :سلام

 

 

 

بوستیه :همانطور که میدانید. چند وقتی هست که خون اشام ها حمله کردن امروز میخواهم یک وسیله بهتون معرفی میکنم که از دست خون اشام ها در امان باشید اما تاکید می کنم فقط خون اشام ها نه دراکولا ها خب درمورد دراکولا این موجودات مانند خون اشام ها هستند اما قدرت جسمانی و روحی ی دارند و بیشتر مقام های بالا مثل شاهزاده ها دراکولا هستند

 

 

 

کیم: ها ها یعنی یک اسپری کوچیک می خواهد ما را نجات بده

 

 

 

بوستیه:کیم این اسپری 100 ها بار ازمایش شده و قبول شده پس شکی نیست حالا از این به بعد همیشه یکی از این اسپری ها در کیف یا جیب خود داشته باشید حالا کلاس تمام شد میتوانید برید اما قبل از خروج از مدرسه یک اسپری از القای داماکلیس بگیرید

 

 

 

اخیرش کلاس تموم وسیله هامون را جمع کردیم و پیش به سوی دفتر داماکلیس

 

 

 

در زدیم و داخل شدیم هر کدام یک اسپری گرفتیم و د برو از مدرسه که خارج شدیم به سوی خونه حرکت کردیم که یکدفعه

 

 

 

الیا :بریم کافه

 

 

 

لوکا و نینو :بریم

 

 

 

من :من نمی ایم شما برید

 

 

 

الیا:چرا

 

 

 

من:چون خوابم میاد بای

هشدار:

 

 

 

این پارت دارای صحنه های لوکانتی و همچنین اشنایی ادرین و مری باهم هست

 

 

 

از زبان ماری :

 

 

 

داشتم به سمت خونه می رفتم که یک پسره من را کشید تو یک کوچه ی تاریک